زردي اندوه
آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

خواستم سردي زمستان را به گرمي مبدل كنم .

آنقدر گفتي و گفتي كه برگ هاي زرد و خشك خزان به سپيدي و روشني مبدل شدند ، اما باز هم محو نه!

بار ديگر خواستم همچون طلوع ، نور باشم برايت ، تا غم و اندوه همچون برف هاي زمستان از دلت آب شوند ، گويا هم آب شدند.

شايد اينبار كار من نه ، كار پاييز و زمستان بود كه زردي به سپيدي مبدل شد.

آري و اينك بهار است و گل هاي سرخ دلت پر ز شكوفه شده از لبت.

و شكوفه بهاري بر دلت نقش بسته.

و من در اين دور دستها هنوز آبياري مي كنم دلت را.




تاريخ : جمعه 2 آبان 1393برچسب:دل نوشته های خودم ، زردي اندوه , | 9:40 | نويسنده : زهره |